ادراک را فرایند آگاه شدن از اشیا ویژگیها و رابطهها از طریق اندامهای حسی تعریف کرده اند. در واقع ادراک یعنی تفسیر شدن اطلاعات حسی برای معنی بخشیدن به آنها. |
نگاه کلی
- فرآیند تفسیر دادههای حسی چگونه است؟
- ایشان چگونه رنگها شکلها ، فاصلهها و حرکتها را از هم تشخیص میدهد؟
- چگونه یک داده حسی در دو موقعیت متفاوت تفسیرهای متفاوتی پیدا میکند؟
- چگونه یک داده حسی در دو موقعیت متفاوت تفسیرهای متفاوتی پیدا میکند؟
اطلاعاتی که توسط سیستمهای حسی به مغز ارسال میشوند جدا جدا و متفاوت از هم هستند ولی آنها در فرآیند پردازش ادراکی (perception) در مغز یکپارچه شده و با تجربههای گذشته مورد مقایسه قرار میگیرند و بدین ترتیب یک احساس خاص معنی و مفهوم پیدا میکند (دریافت ادراکی) و سپس این ادراکها برای شناخت جهان بکار میروند. در بررسی ادراک همواره دو مسئله کلی مطرح بوده است. یک دستگاه ادراکی پس از دریافت احساسها باید معین کند که در آن چیست؟" و "در کجا قرار دارد؟" جواب به این سوالها در محدوده دو موضوع "بازشناسی" (Recognition") و "مکان یابی" (Localization) قرار میگیرد و نظام ادراکی باید به انها جواب دهد.
ارتباط احساس با ادراک
این موضوع که در فرآیند ادراک احساسها تفسیر میشوند ممکن است به این شکل مورد تفسیر قرار گیرد که آنها جدا و چیزی متفاوت از هم هستند ولی باید گفت که انها از هم جدا نیستند و به نظر میرسد که این دو تجربه بخشهایی از یک طیف (پیوستار) میباشند. از طرف دیگر آنها چیزهایی متفاوت از هم نیز هستند. اگر چه در ادراک همیشه محتوی حسی وجود دارد با این حال آنچه ادراک میشود متاثر از آمایه و تجربههای پیشین است؛ به نحوی که ادراک را باید چیزی فراتر از ثبت محرکهای موثر بر سیستم حسی 90 به شمار آورد. به بیان دیگر احساس و ادراک از این جهت که هر دو با محرکهای حسی (اطلاعات حسی) سروکار دارند؛ با یکدیگر ارتباط دارند و از آن جهت روشهای متفاوتی را بکار میبرند از هم متفاوت میشوند.