مقدمه
تمام اطلاعاتی که ما از جهان پیرامون خود داریم از طریق حواس ما بدست میآید. حواس ، ما را از خطرات احتمالی آگاه میسازد و اطلاعات لازم را برای تفسیر رویدادها و پیش بینی آینده در اختیار میگذارد. همچنین از راه حواس است که لذت و درد را احساس میکنیم، رنگها را تشخیص میدهیم. همه این اطلاعات به ما کمک میکنند تا فرآیندهای پیچیدهتری چون ادراک و شناخت را داشته باشیم. در واقع بدون حواس این فرآیندها نیز اتفاق نخواهد افتاد و ما نخواهیم توانست تواناییهای دیگر ذهنی خود را بکار بگیریم.
با توجه به علاقهای که روانشناسان به بررسی اینگونه فرآیندهای پیچیده و درک آنها دارند در مرحله اول لازم به نظر میرسد که از گامهای اولیه آغازین این فرآیندها اطلاعات کامل داشته باشند. از اینجاست که به بررسی چگونگی احساسات انسان میپردازند. روانشناسان احساس تلاش میکنند از راه پروژهش کاربردی در زمینه فرآیندهای حسی سعی دارند توانایی تمییز و تفسیر محرکهای حسی را در آدمیان تعیین کنند تا این توناییها بر الزامات تکالیف گوناگون منطبق شود.
موضوعات مورد بحث در روان شناسی احساس
بینایی
دستگاه بینایی انسان از چه اجزایی تشکیل یافته است؟ چگونه این اجزاء فعالیت میکنند و فعالیت آنها چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ انطباق با تاریکی چگونه اتفاق میافتد؟ پدیده زنگ بینی به چه صورت است و چگونه رنگها را تشخیص میدهیم؟ نظریههای مختلف در رنگ بینی کدامها هستند؟
ابعاد روانشانسی رنگ ، مساله کوررنگی ، ردهای تصویری طرح بینی و تفکیک دیداری ، پردازش عصبی طرحها ، بازشناسی طرحها و ... از جمله مباحثی هستند که در بخش مربوط به بینایی توجه روانشناسان احساس را خود جلب کردهاند. همچنین روانشناسان احساس در پی آنند تا ارتباط این حس را با فرآیندهای دیگر ذهنی مثل تفکر ، حافظه و ... مورد بررسی قرار دهند. در این راستا مبحث حافظه تصویری و تفکر مطرح میشود.
شنوایی
دستگاه شنوایی انسان از چه اجزایی تشکیل یافته است؟ به چه محرکاتی پاسخ میدهند و این محرکات چه ویژگیهایی باید داشته باشند تا احساس شوند؟ نظریههای مربوط به شنوایی ، تاثیرات روان شناختی صداها ، مساله سر و صدا و ... از جمله مواردی هستند که مورد توجه و بحث و بررسی روان شناسان احساس هستند. در این راستا روانشناسان سعی میکنند بین ویژگیهای شنوایی و ادراک ذهنی ارتباط پیدا کنند.
بویایی
بویایی از نظر تکاملی یکی از ابتداییترین و مهمترین حسهاست. هر چند که ظاهرا اهمیت آن کمتر از بینایی و شنوایی به نظر میرسد، اما اندام حس بویاییجایگاه برجستهای را در مغز اشغال میکند. جایگاهی شایسته ، حسی که باید بر رفتار فرمان براند. از آنجائیکه بویایی از هر حس دیگر به شیوه مستقیم با مغز ارتباط دارد، از لحاظ کارکردهای روان شناختی نیز بسیار مورد توجه بوده است. شناسایی اجزاء دستگاه بویایی ، مناطق مغزی درگیر در حس بویایی و کارکردهای روان شناختی بویایی مثل تأثیر آن در یادگیری ، حافظه و ادراک از موارد مورد بحث در حیطه روان شناسی احساس است.
به عنوان مثال ، دانشمندان دریافتهاند که حشرات و بعضی از جانوران راههای بالاتر از حس بویایی برای برقراری ارتباط استفاده میکنند. این جانوران نوعی ماده شیمیایی به نام فرومونها از خود ترشح میکنند و در هوا پخش میشود و همنوعان جانور را بسوی او جذب میکند. شواهد، حاکی از آنست که بقایای تحولی نوعی فرومون ممکن است بر رفتار آدمیان نیز اثر بگذارد. یکی از این تاثیرات در رفتار جنسی میمونها و انسان دیده شده است. تأثیرات فرمونها هر چند به اندازه تاثیر آنها در جانوران ردههای پایینتر نباشد، چرا که عوامل فردی و اجتماعی دیگر در این امر نقش دارند، اما هر چند خفیف هنوز در آدمیان در کار است. سازندگان انواع ادکلنهای زنانه و مردانه از این یافته روانشناسی احساس کمک میگیرند.
تداعی یک سو با شرایط و موقعیتهای خاص و همچنین به یاد آوردن خودبخود یک بو و احساس آن از مطالب دیگر مورد بررسی در روانشناسی احساس بویایی است. حتما به یاد دارید که گاهی یک بوی خاص انواعی از خاطرات را برای شما زنده میکند، اینکه چه ارتباطی بین این خاطرات و بو وجود دارد در حوزه روانشناسی احساس قابل بررسی است. علاوه بر این بخاطر آوردن احساس آن در ذهن به عنوان یک مساله جالب مورد توجه است. آیا این بو همان تأثیرات عصبی یک بوی واقعی را بر میانگیزد یا نه؟ چه عواملی در به یادآوری آن سهیم هستند؟ در قلمرو احساس مطرح هستند.